بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله روحی له الفداء
کتاب فضل تورا آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت ، صفحه بشمارم
معیار ارزش انسان :
قال النبی صلی الله علیه و آله : افضلکم افضلکم معرفةً
بهترین شما بهترین شماست از جهت شناخت مهمترین شناخت:
1- شناخت خدا
2- شناخت رسولخدا صلی الله علیه وآله
3- شناخت امامان علیهم السلام و بدون شناخت امامانگمراهیدردیننصیباشخاصمیگردد{ دعای غیبت
علی بن ابیطالب از بیان قرآن
1- علی بن ابیطالب (ع) مصداق صراط مستقیم است. (حمد-6 اهدناالصراط المستقیم
2- علی بن ابیطالب (ع) با خداوند سبحان معامله جانی کرد. 207 بقره
و من الناس من یشری نفسه ابتغاءمرضات الله والله رؤف بالعباد
3- رو کردن به ولایت امیر مومنان امر شده است . 208 بقره
یا ایهاالذین ادخلوافی السلم کافه و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین
-4 علی بن ابیطالب (ع) عروه الوثقی ولایت است. 276 بقره
فقد استمسک بالعروه الوثقی
5- علی بن ابیطالب (ع) انفاق کننده در شب و روز( پنهان و آشکار) است . 274 بقره
الذین ینفقون اموالهم بالیل و النهار سِرا و علانیه
6- نفس پیامبر حضرت علی علیه ا لسلام است (آیه مباهله) 61 آل عمران:انفسنا و انفسکم
7- علی بن ابیطالب (ع) حبل الله است : 103 آل عمران
9- علی بن ابیطالب (ع) محبتش نجات دهنده از آتش جهنم است . 185 آل عمران
فمن زحزح عن النارفا دخل الجنه فقد فاز
10- علی بن ابیطالب (ع) اولین الوا الامر است که امر به اطاعت او و سپس به امامان بعدی شد. 59 نساء
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول والوالامرمنکم
11- علی بن ابیطالب (ع) صدّیق در قرآن است . 69 نساء: والصدیقین
12- علی بن ابیطالب(ع) فضل الله است در قرآن(رحمت رسول خداست و فضل علی بن ابیطالب است) 84 نساء
ولولا فضل الله علیکم
13- منکرانشعذاب خوارکننده ای دارند. 159 نساء
واعتدنا للکافرین عذابا مهینا
14- علی بن ابیطالب (ع) ولایتش حق است از طرف پروردگار و ایمان به او خیر است . 171 نساء
قد جاءکم الرسول من قبلکم
حضرت علی علیه السلام در روایات :
1- محبت (واقعی) حضرت گناهان را از بین می برد .
2- حضرت امیر علیه السلام وارث رسول خداست (ازحیث امامت)
3- حضرت امیر علیه السلام مولا و آقای مسلمین است .
4- دوستان حضرت امیر علیه السلام دوستان خدایند .
5- دشمنان حضرت امیر علیه السلام دشمنان خدایند .
6- حضرت امیر علیه السلام از من(رسول اکرم (ص)) است و من از علی .
7- حضرت امیر علیه السلام با حق است و حق با اوست .
8- حضرت امیر علیه السلام با قرآن است و قرآن با اوست
9- حضرت امیر علیه السلام حجت خداست .
10- حضرت امیر علیه السلام در شهر علم نبوی است .
11- حضرت امیر علیه السلام در باب حکمت پیامبر است
12- حضرت امیرعلیه السلام عالمترین مردم بعداز نبی است
13- حضرت امیر علیه السلام بیان کننده مطالب دین است
14- من و علی از یک درختیم من اصل آنم و علی فرع آن
تذکررسول خدا ص : فضائل حضرت على علیه السلام قابل شما رش نیست
تهیه وتنظیم: محمد على ذاکرى ازطلاب حوزه علمیه قم – ت:09121536416
**************
با تبریک میلاد خجسته مولود کعبه شهید محراب امیر مؤ منان على بن ابیطالب علیه السلام
با تبریک میلاد با برکت امام جوادع
آشنایی با جوانترین امام:
الف ) مولودی با برکت برای شیعه
امام هشتم (ع) فرمودند :
مولودی به عظمت او (امام جواد (ع)) برای شیعه به دنیا نیامده است .
و در یک حدیثی دیگر :
مولودی به برکت او در اسلام به دنیا نیامده است.
سوال – چرا فقط ایشان مولود با برکت و عظمت در بین معصومین (ع) می باشند ؟
جواب – نکته این مطلب اینست که حضرت امام رضا (ع) تا سن 47 یا 48 سالگی فرزندی نداشتند
از طرفی هم باین امر برای دشمنان موجب خوشحالی گشته بود . زیرا حدیثی از رسول معظم اسلام (ص) با مضامین مختلف به این مسئله مهم اشاره کرده بود که جانشینان من 12 نفرند و حال آنکه امام هشتم جانشین هشتم ایشان بود . شیعه غصه می خورد که پس معنای کلام پیامبر چه خواهد شد و از طرفی دشمنان به شیعیان خرده می گرفتند که : پس کجاست 12 جانشین پیامبر ؟
با به دنیا آمدن امام جواد (ع) این مطلب واضح شد که کلام پیامبر (ص) صدق است و شیعیان خوشحال گردیده و دشمنان آنها دچار غم و اندوه شدند و این مسئله در زمان هیچ معصومی واقع نگردیده است . اینست نکته با عظمت بودن آنحضرت .
ب) از آثار دوستی با ائمه (ع)
از امام جواد (ع) سوال شد :
ما لِمَوالیکم فی مُوالاتِکم ؟
چه فایده و آثاری برای دوستان شما در دوست داشتن شما می باشد ؟ آنگاه حضرت داستانی را از جد بزرگوارش حضرت امام صادق (ع) بیان فرمودند :
مردی ثروتمند از خراسان به قصد دیدار حضرت امام صادق (ع) راهی مدینه منوره شد . وقتی وارد شهر شد سراغ منزل حضرت را گرفت تا به درب
رسید . دق الباب کرد . خادم حضرت جواب داد : حضرت منزل نمی باشد . پس عازم مسجد شد . مرد خراسانی به در مسجد که رسید ، دید جوانی به حالت انتظار و آماده ایستاده و قاطری هم بدون راکب در کنار او می باشد . مرد خراسانی از این جوان جویای حال حضرت شد . آن جوان جواب داد : حضرت در مسجد مشغول عبادت می باشد و من غلام حضرت می باشم . مرد خراسانی خواست از این فرصت استفاده کند پس رو به غلام کرده و گفت : من ثروت زیادی دارم و حاضرم همه آنرا در اختیار شما قرار دهم و در مقابل شما سمت خود را (غلامی) به من واگذار کنید و من غلام حضرت باشم . در اینموقع برای غلام امتحان سختی پیش آمد زیرا از طرفی جدا شدن از حضرت برایش سخت بود و از طرف دیگر سود فراوانی نصیبش می گردید پس به مرد خراسانی گفت : من باید این مسئله را از امام خود سوال کنم . به مسجد رفته و در حالیکه از طرح مسئله خجالت می کشید با حالت خاصی از امام سوال کرد : آیا شما از خیری که برای من پیش آید ممانعت می کنید ؟ حضرت فرمود : ما خود
خیرخواه شما می باشیم پس چگونه مانع خیر به سوی شما باشیم ؟ آنگاه غلام اصل جریان را مطرح نمود . حضرت فرمودند :
مانعی ندارد ، اگر از اینکه پیش ما هستید ، خسته شده اید می توانید پیشنهاد مرد خراسانی را بپذیرید . غلام خداحافظی کرد و مقداری راه خود را رفت . حضر ت او را صدا زده و فرمودند : بخاطر سابقه کاری که پیش ما داری تو را موعظه ای می کنم . روز قیامت که فرا رسد نوری از طرف خداوند بسوی محشر ظاهر می شود و جد ما رسول خدا (ص) به طرف آن نور حرکت می نمایند و نیز جدم علی بن ابیطالب و سایر امامان (ع) پشت سر ایشان قرار می گیرند . آنگاه شیعیان و دوستان ما پشت سر آنها قرار می گیرند ، ما هر جا رفتیم آنها را نیز می بریم و در جایگاه خود قرار خواهیم داد . غلام فکری کرده و گفت : من می مانم و از شما جدا نخواهم شد .
حال که مرد خراسانی بر در مسجد منتظر است غلام چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد؟ ناگهان غلام به در مسجد رسید و پیشنهاد او را رد کرد . آنگاه مرد خراسانی اجازه حضور گرفته و حضرت او را پذیرفته و امام از ایشان بجهت حاضر شدن از بذل ثروت خود تشکر نمودند .
بحارالانوار – جلد 50
شهادت مظلومانه حضرت
امام هادی (ع)
را بر تمامی شیعیانشان تسلیت عرض می کنیم
معرفی امام دهم (ع)
دهمین امام شیعه حضرت امام علی النقی (ع) هستند که لقب مشهورشان هادی و نقی می باشد . یکی از خصوصیات امام معصوم اینست که او دارای معجزه است . از جمله معجزات ائمه اینست از اراده و خواسته باطنی افراد با خبر می باشند و این کار یکی از راههای هدایت انسانهاست . با دیدن معجزه امام برخی افراد هدایت می شوند چنانچه در حدیثی از امام باقر (ع) در مورد وظیفه شیعیان نسبت به امام و وظیفه امام نسبت به شیعیان آمده است که : آنچه بر عهده امام است هدایت مردم و از وظایف شیعیان اینست که هنگام شرفیاب شدن خدمت امام ، احترام کامل را مراعات کنند و امام را عظیم شمارند (زیرا که او حجت خدا بر روی زمین است) و به آنچه امام از دستورات برای هدایت بشر بیان می فرماید ایمان آورند .
معجزه امام هادی (ع)
قطب راوندی روایت کرده که جماعتی از اهل اصفهان روایت کرده اند : مردی در اصفهان بود که او را عبد الرحمان می نامیدند و او بر مذهب شیعه بود . به او گفتند : به چه سبب تو دین شیعه را اختیار کردی و قائل به امامت حضرت امام علی النقی شدی؟ گفت : به جهت معجزه ای که از ایشان مشاهده کرده ام و حکایت چنین بود که من مردی فقیر و بی چیز بودم و با این حال صاحب زبان و جرات بودم . در یکی از سالها اهل اصفهان مرا با جماعتی به جهت تظلم به نزد متوکل فرستادند چون ما نزد متوکل رفتیم روزی بر در خانه او بودیم که امر به حاضر شدن علی بن محمد الرضا (ع) شد . من از شخصی پرسیدم : این مرد کیست ؟گفت : او مردیست از علویین که رافضه او را امام می داند . پس از آن گفت : ممکن است متوکل او را خواسته باشد تا ایشان را به قتل رساند . من با خود گفتم که از جای خود حرکت نمی کنم تا این مرد علوی بیاید و من او را مشاهده کنم . ناگهان امام از اسب خود پیاده شد و مردم به جهت احترام ، در طرف راست و چپ راه او صف کشیده و او را مشاهده می کردند. چون نگاه من بر ایشان افتاد ، محبت ایشان در دل من جای گرفته و شروع به دعاکردم که خداوند شر متوکل را از ایشان برگرداند . آنجناب از میان مردم می گذشتند در حالیکه نگاهشان به یال اسبشان بود و به جایی نگاه نمی کردند تا اینکه به من رسیدند و من هم مشغول دعا در حق اوبودم پس چون مقابل من رسید ، روی خود به من کرد و فرمود : خدا دعای تو را مستجاب کند و عمرت را طولانی و مال و اولاد تو را بسیار گرداند . چون من این را شنیدم مرا لرزه گرفت و در میان رفقایم افتادم . پس ایشان از من پرسیدند : تو را چه می شود ؟ گفتم : خیر است . و حال خود با کسی نگفتم . وقتی به اصفهان برگشتم خداوند مال بسیار به من عطا کرد و امروز آنچه من از اموال در خانه دارم ، قیمتش به هزار درهم می رسد سوای آنچه بیرون از خانه دارم و ده اولاد هم مرا روزی شد و عمرم از 70 تجاوز کرده و من قائلم به امامت کسی که از دل من خبر داده و دعایش در حق من مستجاب شده است.
منتهی الآمال ج2ص368
ولادت با سعادت شکافنده علوم
حضرت امام محمد باقر (ع)
را پیشاپیش به تمام شیعیان جهان
تبریک عرض می کنیم
خلاصه ای از تاریخ زندگی امام محمد باقر (ع)
نام : محمد (ع) لقب : باقر العلوم
کنیه : ابو جعفر پدر : علی بن الحسین (ع)
مادر : فاطمه تولد : اول رجب 57 هجری
امامت : 19 سال مکان تولد : مدینه
شهادت : 114 هجری مکان شهادت : مدینه
مدفن : بقیع قاتل : ابراهیم بن ولید
فرزندان : 5 پسر بنامهای جعفر ، عبد الله ، ابراهیم، عبیدالله، علی
2 دختر بنامهای زینب ، ام سلمه
بخشی ازکلمات نورانی امام باقر (ع)
1- بالاترین کمال
قال الباقر (ع) : الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و التقدیر المعیشة و الصبر علی النائبه
بالاترین کمال آگاهی و شناخت در دین و اندازه گیری در زندگانی (باقناعت زندگی کردن) و و صبر بر ناملایمات و سختیهای زندگی می باشد .
ادامه مطلب...
خدمت عظیم امام باقر (ع)
در زمان امام پنجم (ع) مسائل فقهی بصورت دسته بندی نبوده (بخصوص مسائل حج) و ایشان در راستای هدف تنظیم و دسته بندی آنها با برگزاری درسها و تربیت شاگردان فراوان در این راه تلاش کرده و فرزند والامقامشان امام صادق (ع) راه پدرشان را ادامه دادند تا سرانجام ایندو امام بزرگوار با توجه به مقتضای زمانی و فرصت خوبی که در دستشان بود ، توانستند کمال استفاده را برده و این فقه گسترده را مرتب کنند . در نتیجه اکثر مسائل دینی ما یا از امام باقر (ع) و یا از امام صادق (ع) منقول می باشد .
امامان زبان همه حیو انات را می دانستند . محمد بن مسلم نقل می کند : خدمت امام باقر (ع) بودم ، دو عدد کبوتر خدمت حضرت آمدند که با زبان خود سر و صدا می کردند بعد هم حضرت کلام آنها را جواب داد و آنها بر روی دیواری رفته و سپس پرواز کرده و رفتند . از حضرت پرسیدم : اینها چه می گفتند ؟ فرمودند : ای پسر مسلم هر چیزیکه خداوند خلق کرده چه پرنده باشد و یا چهارپا و هر موجودیکه در او روح دمیده شده ، شنواتر و فرمانبردارتر از فرزند آدم می باشد . اینها با هم زن و شوهر بودند و با هم نزاع داشتند ، کبوتر ماده به کبوتر نر بدبین شده بود که او دیگری را در اختیار کرده است ولی کبوتر نر انکار می کرد لذا آمدند پیش من تا بین آنها قضاوت کنم . کبوتر نر بیگناه بود و وقتی کبوتر ماده بیگناهی زوجش را فهمید پر زدند و رفتند .
بحار ج46ص238ح17