بسم الله الرحمن الرحیم
امام هشتم علیه السلام:
رَحِمَ اللّهُ عَبداً اَحْیا اَمرنا . قیل : کیف یحیی امرکم؟ قال (ع) : یتعلم علومنا و یعلمها الناس فاِنَّ الناسَ لَو عَلِمُوا محا سنَ کلامِنا لَاتَّبَعُونا .
خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند . سوال شد : چگونه امر شما را زنده کنیم ؟ فرمودند :گفتار و علوم ما را یاد بگیرید و به دیگران یاد بدهید زیرا اگر مردم زیبائی کلام ما را بدانند از ما متابعت می کنند .
الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله روحی له الفداء
یکی از خصوصیات امامان معصوم (ع) ، علم جامع و فراوان آنهاست . بطوریکه در جواب هیچ سوالی تامل نمی کردند و حتی از علوم گذشته و حال و آینده نیز با خبر بودند تا جائیکه از زمان شهادت خویش نیز آگاهی داشتند .
علم امامان معصوم لَدُنّی است ، یعنی نزد کسی نیاموخته اند بلکه خداوند سبحان از نزد خود به آنها عطا فرموده و این بجهت لیاقت و وارستگی ای بوده که خداوند در وجود آنها مشاهده نموده است .
امام پنجم (ع)در میان ائمه به باقر العلوم ملقب شده است که معنای آن شکافنده علوم می باشد . در یک حدیثی که از ایشان وار د شده فرموده اند :
اگر کسانیکه بتوانند درک کنند می یافتم از کلمه صمد (در سوره توحید) همه علوم را استخراج می کردم
امامان زبان همه حیو انات را می دانستند . محمد بن مسلم نقل می کند : خدمت امام باقر (ع) بودم ، دو عدد کبوتر خدمت حضرت آمدند که با زبان خود سر و صدا می کردند بعد هم حضرت کلام آنها را جواب داد و آنها بر روی دیواری رفته و سپس پرواز کرده و رفتند . از حضرت پرسیدم : اینها چه می گفتند ؟ فرمودند : ای پسر مسلم هر چیزیکه خداوند خلق کرده چه پرنده باشد و یا چهارپا و هر موجودیکه در او روح دمیده شده ، شنواتر و فرمانبردارتر از فرزند آدم می باشد . اینها با هم زن و شوهر بودند و با هم نزاع داشتند ، کبوتر ماده به کبوتر نر بدبین شده بود که او دیگری را در اختیار کرده است ولی کبوتر نر انکار می کرد لذا آمدند پیش من تا بین آنها قضاوت کنم . کبوتر نر بیگناه بود و وقتی کبوتر ماده بیگناهی زوجش را فهمید پر زدند و رفتند .
بحار ج46ص238ح17
خدمت عظیم امام باقر (ع)
در زمان امام پنجم (ع) مسائل فقهی بصورت دسته بندی نبوده (بخصوص مسائل حج) و ایشان در راستای هدف تنظیم و دسته بندی آنها با برگزاری درسها و تربیت شاگردان فراوان در این راه تلاش کرده و فرزند والامقامشان امام صادق (ع) راه پدرشان را ادامه دادند تا سرانجام ایندو امام بزرگوار با توجه به مقتضای زمانی و فرصت خوبی که در دستشان بود ، توانستند کمال استفاده را برده و این فقه گسترده را مرتب کنند . در نتیجه اکثر مسائل دینی ما یا از امام باقر (ع) و یا از امام صادق (ع) منقول می باشد .
بخشی ازکلمات نورانی امام باقر (ع)
1- بالاترین کمال
قال الباقر (ع) : الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و التقدیر المعیشة و الصبر علی النائبه
بالاترین کمال آگاهی و شناخت در دین و اندازه گیری در زندگانی (باقناعت زندگی کردن) و و صبر بر ناملایمات و سختیهای زندگی می باشد .
2- کلید هر بدی
قال الباقر (ع) : ایاک و الکسل و الضجر فانهما مفتاح کل شر
خود را دور بدارید از کسالت و اظهار ناتوانی ، زیرا ایندو صفت کلید همه بدیهاست .
3- سبب سبکی ترازوی اعمال
قال الباقر (ع) : من کان ظاهره ارجح من باطنه خف میزانه
هر کس که ظاهرش از نهانش نیکوتر است ترازوی اعمالش سبک تر می گردد
4- مقام والای عالم سودمند
قال الباقر (ع) : عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد
دانشمندی که از دانش او سود برند بهتر از هفتاد هزار عابد است
5- از ویژگیهای شیعه
قال الباقر (ع) : ما شیعتنا الا من اتقی الله و اطاعه ، و ما کانوا یعرفون
الا بالتواضع و التخشع و اداء الامانة و کثرة ذکر الله و الصوم و الصلاة و البر بالوالدین و التعهد الجیران من الفقراء و ذوی المسکنة و الغارمین و الایتام و صدق الحدیث و تلاوة القرآن و کف الالسن عن الناس الا من خیر و کانوا امناء عشائرهم فی الاشیاء
تحف العقول
شیعیان ما نیستند جز آنانکه پرهیزگاری از خدای را پیش گیرند و فرمنانش برند و آنان شناخته نمی شوند جز به فروتنی و خشوع و باز پس دادن امانت و یاد کردن بسیار خداوند و روزه داری و نمازگزاری و نیکی به پدر و مادر و رسیدگی در کار همسایگان تهیدست و بیچارگان و بدهکاران و یتیمان و راست گفتاری و تلاوت نمودن قرآن و سخن نگفتن با مردم جز به نیکی و شیعیان ما در هر چیزی امین خویشاوندانشان هستند
معجزه ای از امام باقر (ع)
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار می آمد و به آن گرامی می گفت : در روی زمین بغض و کینه تو را بیش از کسی به دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مومنان در دشمنی با توست اگر می بینی به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی.
در عین حال امام با او مدارا می فرمود و به نرمی سخن می گفت مدتی نگذشت که مرد شامی بیمار شد و مرگ را رو در روی خویش دید و از زندگی ناامید شد پس وصیت کرد که چون فوت کرد امام بر او نماز بخواند .
شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند .بامداد وصی او به مسجد آمد و امام را دید که نماز صبح را تمام کرده و به تعقیب نشسته است
آن گرامی همواره چنین بود که پس از نماز به ذکر و تعقیب می پرداختند .
آن مرد عرض کرد : مرد شامی به سرای دیگر شتافته و چنین خواسته تا شما بر وی نماز گزارید .
پس امام برخاسته و وضو را تجدید و دو رکعت نماز خواندند و دستها را به دعا برداشت و به سجده رفت و تا برآمدن آفتاب در سجده ماند آنگاه به خانه شامی آمده و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد . امام او را نِشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به دهان او ریخت و به بستگانش فرمود : غذاهای سرد را به او بدهند و خود بازگشت. دیری نگذشت که مرد شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و گفت : گواهی می دهم که شما حجت خدا بر مردمانی .
خلاصه ای از تاریخ زندگی امام محمد باقر (ع)
نام : محمد (ع) لقب : باقر العلوم
کنیه : ابو جعفر پدر : علی بن الحسین (ع)
مادر : فاطمه تولد : اول رجب 57 هجری
امامت : 19 سال مکان تولد : مدینه
شهادت : 114 هجری مکان شهادت : مدینه
مدفن : بقیع قاتل : ابراهیم بن ولید
فرزندان : 5 پسر بنامهای جعفر ، عبد الله ، ابراهیم، عبیدالله، علی
2 دختر بنامهای زینب ، ام سلمه
تهیه کننده : محمد علی ذاکری
تلفن تماس درباره احادیث و احکام : 09121536416